ضربان قلب بالا میرود، بیقراری و توهم فرد را به جایی میرساند که نمیتواند بدون آن زندگی کند. اینها نشانههای فردی است که به مصرف ماده مخدر گل معتاد شده است، اعتیادی که تنها پس از یکبار مصرف شکل میگیرد و فرد را رها نمیکند.
سر منشأ ماده مخدر «گل»، همان گیاه شاهدانه است. گیاهی که کمتر از ۵۰سال پیش، از افغانستان به امریکا برده شد و این آغازی بود تا با فرمولهای جدید ماده مخدر «گل» تولید شود، اما ورود «گل» به ایران به دهه ۸۰ برمیگردد. شاید در آن زمان باور عموم مردم بر این بود که این ماده، بسیار کمخطرتر از حشیش و ماریجواناست درحالی که اینچنین نبود تا جایی که بنابر اظهار نظر کارشناسان حوزه اعتیاد، میزان توهمزایی گل چهار تا ششبرابر بیشتر از حشیش است. در واقع گل به طور مستقیم بخشهایی از مغز را که موجب آرامش فرد میشود، فلج کرده و خود جایگزین آن میشود.
علاوه بر این آسیب بنیادی، گیجی و نداشتن تمرکز، قرمز شدن چشمها، خندههای بیدلیل، افزایش اشتها و کم شدن حافظه، تندخویی و عصبانیت، افسردگی و گوشهگیری از جمله عوارض دیگری است که در مصرفکنندگان «گل» دیده شده است. علائم و نشانههایی که تا ۳۰دقیقه بعد از مصرف در فرد به اوج خود میرسد و ۲تا ۳ساعت بعد از آن نیز ادامه دارد. با این ویژگیها فرد آلوده به «گل»، بهشدت به آن وابسته میشود بهطوری که با قطع مصرف بیقرار و وحشتزده و با اضطراب و تپش قلب شدید روبهرو میشود. شاید به همین علت است که متخصصان حوزه اعتیاد، رهایی از مصرف گل را بسیار سخت و حتی غیرممکن میدانند.
براساس آمارهای شیوع شناسی که در بهار۹۷ منتشر شد، بیش از ۸۰درصد معتادان به «گل»، مجرد و مرد هستند که تحصیلات آنان، دیپلم و کمتر از آن است. اما آمار نگرانکنندهتر اینکه درحال حاضر «گل» دومین ماده مصرفی معتادان بعد از تریاک است.
بیراه نیست که اگر اصلیترین علت گرایش جوانان به ماده مخدر گل را، قیمت ارزان و در دسترس بودن آن بدانیم. بذر این گیاه حتی در گلخانه و باغچه نیز به راحتی قابل کاشت است و این راه رسیدن به آن را راحت کرده است. موضوع مهم دیگر اینکه، مصرفکنندگان این ماده خطرناک بر این باورند که «گل» خطرناک نیست و با مصرف آن معتاد نمیشوند، بنابراین هر زمان که اراده کنند میتوانند مصرف خود را قطع کنند. این باور غلط تا جایی برای افراد باور پذیر شده است که گمان میکنند هشدارهای بازدارنده در این خصوص، تنها برای ارعاب آنها استفاده میشود و دروغی بیش نیست. از طرف دیگر آزاد بودن مصرف ماریجوانا در برخی کشورها از جمله امریکا افراد را به این یقین رساندهاست که این ماده هیچ ضرر و آسیبی ندارد.
اما با توجه به تأثیرپذیری نوجوانان و جوانان از گروههای همسالان، یکی دیگر از مهمترین علل گرایش افراد به ماده مخدر «گل»، مصرف این ماده توسط دوستان آنهاست. لذتجویی و علاقهمندی به سرخوشیهای کاذب، عامل دیگری است که افراد را به ورطه نابودی میکشاند.
همچنین مصرفکنندگان «گل» بر این باورند که در زمان اضطراب و ناراحتی، بامصرف این مواد محرک، آرام میشوند در حالیکه این حس فقط به روزهای اول استفاده از این مواد برمیگردد و بعد از آن دیگر هیچ خبری از سرخوشی نیست.
البته فراموش نکنیم مانند هر آسیب دیگری، ناآگاهی و عدم آموزش صحیح، یک حلقه مفقوده بزرگ در این میان است که سهم بسیار بزرگی در اعتیاد افراد به انواع موادمخدر از جمله «گل» دارد.
جوانان با توجه به اقتضای سن و سال و دوره زندگی که در آن قرار دارند به دنبال کسب تجربههای جدید هستند و اگر آموزش مناسب و نظارت کافی روی آنها نباشد، این مواد جدید با تبلیغاتی که درباره آنها وجود دارد میتواند آنان را به خود جذب کرده و نابود کند.
اینجاست که نقش خانواده به عنوان اولین و اصلیترین کانونی که افراد در آن حضور دارند بیش از پیش پررنگ میشود و اهمیت آموزشها و نظارتهای پدر و مادر آگاه، دوچندان میشود. بعد از خانواده، این مدرسه است که میتواند در جایگاه یک نهاد اجتماعی عملکرد مثبت یا منفی در این خصوص داشته باشد.
اما از نقش دانشگاهها نیز نباید به سادگی گذشت؛ چراکه بسیاری از جوانان مبتلابه اعتیاد، علت شروع مصرف موادمخدر را شب بیداریهای طولانی مدت در شبهای امتحان عنوان میکنند و باور غلطی که میتوانند با مصرف مخدر، ساعات بیشتری بیدار بمانند.
در سوءمصرف موادمخدر به طور عام، باز هم ردپای عدم مهارت افراد در توانایی «نه» گفتن به دیگران بهچشم میخورد. بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی معتقدند کسی که نمیتواند در مواجهه با دیگران «نه» بگوید در معرض هرنوع آسیبی قرار دارد که اعتیاد نیز یکی از آنها است. زمانی که فردی با هر قصد و نیت شما را تشویق یا وادار به مصرف مواد میکند باید بتوانید در برابر خواسته او مقاومت کرده و بدون ترس یا خجالت از تمسخر دیگران، از خود مراقبت کنید.